نگینه
های شعر
هرمان هسه |
||
وسوسهی
شعر
به
دستان ظریفت
گره خورده
بودم (به دختر
چینی آوازخوان) * خواب
به شکل پرندهای
وحشتناک در
آمده است مشکل
می توان
گرفتش و
نگاهش داشت (بیآرامی
در شب) * اکنون
تمام مرگها
را مردهام و
تمام مرگها
را باز خواهم
مرد مردن
مرگ چوب در
درخت مردن
مرگ سنگ در
کوهستان مرگ
زمین در شن مرگ
برگ در
چمنزار شکن
شکن تابستان و
مرگ خونین
انسان (تمام
مرگها) آوارگی
سایه
های سفرهای
بیشمار بر
راهم می
افتند (گام
زدن در شب) * همه
چیز می میرد،
همه چیز می
میرد، خوشا
رهايی! تنها
مادر جاودان
می ماند ما
از او آمدهایم
(چیزها می
گذرند) *
Herman Hesse
(۱۹۶۲-
۱۸۷۷) ---------------------------------- برگرفته
از: هرمان
هسه و دگر
دیسی شاعر.انتشارات
اسپرک، ۱۳۶۷ مقدمه
و ترجمه:
فرامرز
سلیمانی
|