گریستن
دوعا |
رضا
فرمند |
|
به
حال و روز
قبیله و
سرزمیناش از
دل و جان
خواهد گریست و
همهی تلاشاش
را خواهد کرد که
سنگ و سکوتاشان
را درک کند. آنگاه
با هزاران
بال به قبیلهاش
برخواهد گشت جنگل
را از واژههای
قبیلهاش
بیرون خواهد
کشید سنگ
را از واژههای
سرزمیناش
بیرون خواهد
کشید دوعا
سرانجام
قبیلهاش را
چون مادری
بزرگ خواهد
کرد دوعا
سرانجام
قبیلهاش را روی
شانههای
شکستهاش به
شهر خواهد
برد
|